سلام .دختری هستم 24ساله ساکن یکی از شهرهای جنوبی سنتی ایران.فارغ التحصیل رشته معماری.حدود یک ساله نامزدم.پنج سال پیش به نامزدم علاقه پیداکردم.فامیل نزدیک هستیم اما اختلافاتی بین خانواده هامون وجود داره.نامزدم تمام شروط ضمن نامزدی رو قبول وانجام داد. اون از من خواست که شاغل نباشم وقبول کنم که بیرون منزل کار نکنم .من متاسفانه قبول کردم اما امیدوار بودم بالاخره یه جوری راضی میشه.با اینکه خانواده هامون هنوزم از این وصلت راضی نیستن ومن از برخورد خانواده نامزدم با خودم شدیدا می رنجم اما این قضیه تا حالا مشکل خاصی بین ما ایجاد نکرده اما اون شرطی که من قبول کردم حالا بدجور اذیتم میکنه.من فرصتهای شغلی خوبی رو از دست دادم.حتی نامزدم با ادامه تحصیلمم مخالفت میکنه. در حالی که من خیلی به رشته م علاقه دارم واینو خودش میدونه. وقتی از کار حرف میزنم با واکنش شدید وگاهی پرخاشش مواجه میشم.لطفا منو راهنمایی کنید.